در شماره قبل ، مرورِ موضوعِ نقاشی و مجسمه سازی تا دوران انقلاب اسلامی رسید . با وقوع انقلاب اسلامی دوره دیگری در تاریخ هنر معاصر ایران آغاز شد . در شرایط جدید با نفی موجودیت و کارکرد هنر رسمی ، بسیاری از کارگزاران و شماری از هنر مندان صحنه را ترک کردند . اکنون نیروی جوان و بدون تجربه به میدان آمده با واکنشی شتاب زده ، تمامی اقدامات دوره ی گذشته را مردود می شمرد . تعداد زیادی از هنرمندان با سابقه یا تازه کار در گرما گرم انقلاب کوشیدند خود را با مردم هم گام کنند . در پی حمله ارتش عراق به خاک ایران و در سال های جنگ تحمیلی ، دیوار نگاری ، پرده نگاری و پوستر سازی در مضمون های حماسی ، دینی و سیاسی رواج بیشتری یافت . ضرورت تبلیغ و تهییج و پیام رسانی فوری و گسترده باعث تولید انبوهی از آثار در سطح جامعه شد .از دیگر پی آمدهای انقلاب اسلامی رشد جمعیت خواستار هنر بود ، به ویژه زنان در مقیاسی وسیع به کارهای هنری روی آوردند . چند هنرکده جدید و بی شمار کلاس خصوصی به راه افتادند . تجدید فعالیت چند نگار خانه سابق و گشایش نگارخانه های جدید ، فعالیتِ با برنامة موزه هنرهای معاصر ، برپائی منظم دوسالانه ها ، سه سالانه ها حاکی از رشد کمی و توسعه فعالیت در تمامی عرصه های هنری این دوره است .
در نقاشی این دوره گوناگونی و پراکندگی گرایش ها بیشتر شد . نقاشیخط مسیر قبلی را تکرار می کرد . نگارگری زمینه مناسبی برای جلوه گری پیدا کرد . صور دیگری از نقاشی تزیینی با ظاهر ایرانی و شرقی امکان بروز یافتند . در سوی دیگر بسیاری از نقاشان برای ارائه موضوع های عینی و یا مفاهیم ذهنی خویش از روش های باز نمایی طبیعت گرایانه بهره گرفتند . نقاشانی دیگر هریک به نحوی کوشیدند از مرزهای مرسوم ناتورالیسم گامی فراتر نهند . به رغم تغییر و نوسان در کار برخی از نقاشان نوپرداز ، دوره پیشین جنبش نوگرایی ادامه یافت ، در این رهگذر نقاشانی با تجربیات تازه بر تنوع گرایش های نوافزودند . همچنین در قالب هایی نه چندان متفاوت با آنچه اشاره رفت ولی با تأکیدی قوی بر موضوع های سیاسی و دینی کار تعدادی ازنقاشان مطرح شد . پیکره سازی نیز پس از چند سال رکود دوباره حرکتی را آغاز کرده است و به نظر می رسد که این حرکت در آینده شتاب بیشتری گیرد .
روئین پاکباز در بخش پایانی پژوهش ارزشمند خود در نتیجه گیری از بررسی تاریخ معاصر ایران می گوید : به رغم کنکاش های پیگیر هنرمندان ایرانی تاکنون دستاورد منسجم و جامعی که بتواند الگوی زیبایی شناختی ویژه ای را به دنیای هنر امروز ارائه کند ، حاصل نیامده است . علت این مسأله را نه فقط در دنباله رویی ها و الگو برداری های ناسنجیده ، بلکه هم چنین در کمبودهای ناشی از نهادینه نشدن پدیده ی هنر جدید در جامعه باید جست . به همین سبب نیز عواملی چون تغییرات سیاستگذاری های دولتی ، نظر محافل خارجی وسلیقه بازار بیش از انگیزه ها و خواست های درونی بر سیر تحول هنر معاصر اثرگذاشته اند . مسلماً جامعه ی ما دچار فقر استعداد نیست ولی آینده ی هنر ایران بدان بستگی دارد که تا چه اندازه این نیروی بالقوه به سوی خلاقیت و ابداع هدایت شوند .
طراحی گرافیک
با جدی شدن مسئله چاپ در دورۀ قاجار ، هنر گرافیک که پیش از آن در زمینه های طراحی فرش ، کاشی ، پارچه ، نقوش سفال ، تصویر گری و تحریر کتب فعال بود به دلیل نیاز به تحول و تجدد ، دچار دگرگونی مثبتی شد . اما این دگرگونی همزمان و همپا بادیگر تحولات صورت نگرفت و سال ها طول کشید تا در اواسط دوره رضا شاه به مدد دو تن به نام های [تالبرگ] سوئدی و [موشخ سروری] ارمنی که به ایران مهاجرت کرده بودند ، تحولات گرافیک ایران ، شروع به شکل گرفتن نمود . پس از جنگ جهانی دوم که نیاز به تغییری اساسی و سریع در ذهن نخبگان شکل گرفت ، تجارب و آگاهی های غرب موضوع تجربه هنرمندان داخلی واقع و چشم انداز تازه و مؤثری بر روی جامعه گشوده شد. در عرضه نقاشی ، معماری و حتی سیاست بدعت های بزرگ و تازه ای اتفاق افتاد ، اما در طراحی گرافیک هیچ سبک، مکتب و یا شیوه نوینی به وجود نیامد و تا مدت ها تالبرگ و سروری تنها طراحان مسلط و آگاه به رموز جدید بودند که سفارشاتی اعم از دولتی و شخصی دریافت می کردند و شخص دیگری به تجربه جدیدی دست نزد . از کارهای طراحی شده توسط تالبرگ می توان به نشانه راه آهن ایران و آرم سابق روزنامه اطلاعات اشاره کرد و گفت در آثار او تلاشی برای آشتی میان گرافیک مدرن ونقش های ایرانی دیده می شود . این دو طراح حتی پیروانی نیز پیدا نکردند و تا سال ها به تنهایی در عرضه تولید گرافیک مدرن فعالیت داشتند . استاد پاکباز در مقاله هنر معاصر ایران وضعیت آغازین گرافیک ایران را چنین توصیف می کند : " فعالیت جدی در این عرضه از سال های جنگ جهانی دوم شروع شد . قبلاً بعضی از نقاشان آموزش دیده در مدرسه صنایع مستظرفه ، به کار تصویرگری نیز می پرداختند که از میان آن ها باید به حسین علی مؤیدپردازی و یحیی دولتشاهی اشاره کرد . مؤیدپردازی در طراحی تمبر پستی و اسناد رسمی فعال بود . روش اینان در کار تصویر گرانی چون لیلی تقی پور و تیمور رشدی ادامه پیدا کرد. از سوی دیگر محمد بهرامی ، بیوک احمری و سیروس امامی تجربیات تازه تری را به خصوص در زمینه ی طراحی جلد کتاب آغاز کردند .روشهای جدید تصویر گری ، پوستر سازی و طراحی گرافیک ، نخستین بار توسط شماری از فارغ التحصیلان دانشکده هنرهای زیبا به کار گرفته شد . در سال های جنگ و سپس در دوران جنبش ملی کردن نفت ، همراه با توسعه ی فعالیت مطبوعات امکان کاریکاتور سازی سیاسی و اجتماعی فراهم آمد . به طور کلی هنر گرافیک این دوره در مقایسه با نقاشی هنوز مراحل مقدماتی رشد خود را طی می کرد . حتی پیش از آن که اصول و فنون گرافیک درمدارس هنری ایران تدریس شود ، حرکتی تازه در این عرصه رخ می نماید که بیش از همه مرهون کوشش مرتضی ممیز بود . او فعالیت هنری اش را با نقاشی آغاز کرد، اما به زودی در زمینه های مختلف طراحی گرافیک و تصویر گری استعداد خلاقه خود رانشان داد . تأثیر سازنده ی ممیز در مقام هنرمند ومعلم تا سال های بعد نیز ادامه یافت .
تصویر گری کتاب های درسی با کار نقاشانی چون محمدزمان زمانی ، کلانتری و غلامعلی مکتبی شروع شد و بعد ، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان امکان فعالیت وسیعی را در زمینه ی تصویر گری برای نقاشان و طراحان نو پرداز فراهم کرد . در این سال ها ، نوعی طنز نگاری روشنفکرانه از بطن کاریکاتورسازی روزنامه ای زاده شد . بی شک اردشیر محصص با ذهن تیز و قلم توانایش برجسته ترین آغاز کننده و ادامه دهنده ی طنز سیاه در ایران به شمار می آید .
پژمان ضیائیان
منتشر شده در روزنامه خبر جنوب 1393.11.13