از بین افرادی که به طور جدی از حوادث انقلاب عکس گرفتند، می شود به بهمن جلالی، کاوه گلستان، رضا دقتی، کاوه کاظمی، علی کاوه و عباس عطار اشاره کرد. دو رویکرد متفاوت را می توان در عکاسی دوران انقلاب در بین عکاسان حرفهای ردیابی نمود. اوج این دو رویکرد را می توان در عکسهای کاوه گلستان به عنوان گروه اول و عباس عطار به مثابه گروه دوم ملاحظه نمود. آنچه می توان در مورد عکسهای گروه اول ذکر کرد، اهمیت در قلب ماجرا بودن و ضبط تصویری موقعیتهای ویژه و احیاناً افراد ویژه بود و عکاسی از مردم در حالات و لحظاتی بود تا هرچه بیشتر، اوج ماجرا و درگیری را نشان دهد. این گروه عکس و عکاسی را نه به خاطر خود آن بلکه به خاطر قدرتی که در اطلاع رسانی دارد دنبال می کرد. امّا نحوه عکس گرفتن گروه دوم را بهتر است عکاسی روایی بدانیم و اهمیت آن ثبت لحظهای است که مجموع فرم و محتوای به تفاوت و تناسبی همگون رسیدهاند به عبارت دیگر آنچه برای عکاسان این گروه اهمیت دارد، ایجاد تصویری منحصر به فرد از لحظات زندگی است، عکسهایی که روایتگر دنیای پیرامون باشد. این گروه برای مبارزه عکس نمی گرفتند، بلکه برای نَفسِ عکاسی عکس می گرفتند.
"وقایع انقلاب اسلامی باعث شد تا جوانانی به عکاسی علاقه مند شده و آن را جدی بگیرند. محمد فرنود، آلفرد یعقوب زاده، سیف اله صمدیان، امیرعلی جوادیان از جمله کسانی بودند که با عکاسی از دوران انقلاب اسلامی آشنا شدند. بی شک وقایع پس از انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی هشت ساله نیز باعث شدند شکلی از عکاسی که جنبه خبری و مستند داشت در عکاسی ایران قوّت بگیرد. در دوره طولانی جنگ تحمیلی، اشکال دیگر عکاسی مثل طبیعت، تبلیغات، پرتره و دیگر شاخه ها راکد بودند.
ایجاد رشته عکاسی در دانشگاه به سال 63 آغازگر مرحله ای تازه از عکاسی در ایران است. گرچه سر فصل دروس از الگوی دانشگاه های خارجی برگرفته شده بود، امّا آنچه در دانشگاه تدریس می شد، اغلب تجربه های شخصی عکاسان اجتماعی بود. از همین رو، رویکرد بیشتر فارغ التحصیلان دوره های اولیه، عکاسی خبری و مطبوعاتی بود. نسل جدید عکاسان که اغلب تحصیلات آکادمیک داشتند و در دهه هفتاد فعالیت می کردند، تنوع نگاه را در این دهه بوجود آوردند. مهمترین رویداد عکاسی در این دهه برگزاری دوسالانه عکس بین المللی بود که تقریباً به طور مرتب انجام می شد. آنچه این دوره را با سایر دوره های پیشین متمایز می کند. تنوع دیداری بود که برخی از جوانان عکاس در مواجهه با عکاسی داشتند. افرادی مثل مهران مهاجر، مهرداد نجم آبادی، صادق تیر افکن، فرهاد فخریان، محمد غفوری، کورش ادیم و ... با ارائه آثاری متفاوت، در توسعه توانایی های عکاسی و گرایش هنرجویان به چنین رویکردی تلاش می کردند. همچنین در پر طرفدارترین گرایش عکاسی در ایران که همان مستند اجتماعی است، افرادی مثل پیمان هوشمند زاده، مسعود خامسی پور، حسن سربخشیان، ساتیار امامی، امید صالحی آثار متنوعی ارائه می دادند. شاید بتوان گفت نوعی پوست اندازی در عکاسی ایران شکل گرفت که حاصل آگاهی دانشگاهی و تا حدودی بینش نظری بود. تولید کتابهای عکاسی و مجلاتی که مربوط به عکاسی بود نیز در این دهه افزایش قابل ملاحظهای پیدا کرد. از جمله نکات برجسته این دهه رویکرد حرفهای و مناسب اهالی مطبوعات نسبت به عکس بود. در این دوره با حضور عکاسان تحصیلکرده، مجال برای توسعه خلاقیت ها پدید آمد، صفحات روزنامه ها صرفاً حاوی عکس های کلیشه ای نبود، بلکه می توانست جنبه های متنوعی از زندگی اجتماعی را در آنها ملاحظه کرد. همین رویکرد در ارتقاء بینش و سواد بصری جامعه بسیار تأثیر گذار بود .
آقای دکتر عباس زارع خلیلی در ادامه پژوهش ارزشمند خود می نویسد: دهه هشتاد همزمان با جایگزینی تکنولوژی دیجیتال به جای فیلم و سهل الوصولی عکس است و بررسی عکاسی در این دهه احتیاج به تأمل بیشتری دارد و زوایای متعدد روانشناسی، زیبایی شناسی، فلسفی و اجتماعی را در جامعه عکاسی در بر می گیرد. شاید باید مقداری از این دوره گذر کرد تا با بینشی عمیق تر به عکاسی این دوره پرداخت. امّا آنچه می توان به طور کلی در این مجال ذکر کرد این است که رشد صنعت دیجیتال و پیامدهایی که با خود دارد، لااقل در جامعه عکاسی ایران نتوانسته است باعث تحول اندیشه دیداری و رویکر های نوین در عکاسی باشد".
ایشان در جمع بندی موضوع معتقدند "در حال حاضر بیش از پیش جامعه عکاسی با آن درگیر است، کم بضاعتی در جنبه نظری و قوه تحلیلی در عکاسی است".
اشاره به این نکته نیز خالی از فایده نیست که بنیانگذاری انجمنی ملی و فراگیر برای عکاسی و عکاسان کشور، بارها مورد ارزیابی قرار گرفته و تلاشهایی در این مسیر صورت پذیرفته است. نخستین حرکتهای سازمانی، ابتدا از طریق تأسیس کلوپهای کوچک و انجمنهای محلی بنیان گذاشته شد که میتوان از زنده یاد ابراهیم هاشمی به عنوان مؤسس نخستین انجمن عکاسی، (در شرکت صنعت نفت آبادان در سال 1337)یاد کرد. در دهه های 70 و 80 نیاز سازماندهی به عکاسی با تلاش های عکاسان در قالب تأسیس انجمن های بومی و تخصصی سرعت فزایندهای به خود گرفت. امّا برای نخستین بار و به شکلی کاملاً جدی، در سال 1383، گروهی متشکل از سی نفر از نمایندگان انجمنهای تخصصی، نهادهای آموزشی و نشریات عکاسی در خانه هنرمندان ایران گردهم آمدند تا تأسیس انجمن ملی عکاسی ایران را برنامهریزی کنند. نتیجه این نشست ها در اسفند 1384 به سرانجام رسید و در فرهنگسرای نیاوران طی انتخاباتی هیأت مؤسس انجمن ملی عکاسان ایران برگزیده شدند.
سلسله نوشتههایی که با عنوان مروری بر پژوهشهای هنر معاصر ایران از چندی قبل با مساعدت و لطف جریده وزین خبر جنوب به محضر شما عرضه می شد به سرانجام خود رسید.
این مجموعه مقالات پس از ذکر سطوری چند در مقدمات، نگاهی کوتاه به زندگی کمالالملک به عنوان مبدأ تاریخ انسانی هنر معاصر ایران داشت و پس از آن اشاراتی به شکلگیری و فعالیت مدرسه صنایع مستظرفه شد که به نوعی خاستگاه هنرمندان و نوآوریهای هنر ایران محسوب میگردد. در شماره سوم موضوع ادبیات و شمارههای چهارم و پنجم به مبحث شعر پرداخته شد. نثر فارسی، قصه نویسی و ترجمه در شماره ششم و نمایشنامهنویسی و
روزنامهنگاری مطالب شماره هفتم را پوشش میداد. در هشتمین شماره از این مقالات به هنر خوشنویسی پرداخته شد و شماره نهم موضوع مورد بحث نقاشی معاصر ایران بود. این بحث در کنار مجسمه سازی و طراحی گرافیک تا شماره دهم و یازدهم ادامه یافت و در نهایت دوازدهمین و سیزدهمین شماره به هنر عکاسی پرداخته شد.
نگارنده امیدوار است این تبویب و جمعبندی مورد توجه علاقه مندان قرار گرفته باشد.
پژمان ضیائیان
منتشر شده در روزنامه خبر جنوب 1393.12.19