برای آنکه خوانندگان ارجمند در جریان موضوعات مطرح شده در سه بخش پیشین این مقاله قرار گیرند اشاره می کنم که در اولین قسمت این نوشتار تعاریفی کلی از واژه های معاصر ، هنر نوگرا و هنر پست مدرن پیش کشیده شد و چند دیدگاه از صاحب نظران در این باره ارائه گردید. در شماره دوم ضمن ادامه تعاریف متفاوتی که از هنر معاصر می شود ، تقسیم بندی دوره های چهارگانه تحولات هنر معاصر ایران بیان گردید و آنگاه نگاهی گذرا به زندگی کمال الملک به عنوان شخصیت تأثیر گذار در هنر معاصر ایران شد . بخش سوم این سلسله نوشته ها با تاریخچه تأسیس و سیر تحولات مدرسه صنایع مستظرفه آغاز شد و در ادامه برای ورود به بحث اصلی که همانا هنر معاصر ایران باشد ، حوزه ادبیات با مقدمه از تحولات دوره مشروطه مورد کنکاش قرار گرفته و به شعر رسیدیم ، حال موضوع – شعر دوره مشروطیت – را پی می گیریم .
دکتر کدکنی ، ویژگیهای شعر این دوره را در حوزه تفکر و محتوی با مفاهیمی همچون وطن / آزادی و قانون / فرهنگ نو / تعلیم و تربیت جدید / برابری زنان و مردان / مبارزه با خرافات همراه می داند و در حوزه زبان شعر، به کشیده شدن شعر ، به سوی زبان کوچه و بازار / ورود واژگان زبان مردم کوچه و بازار / واژگان اروپایی که با خود مفاهیم جدیدی به قلمرو نظم اجتماعی و سیاست آوردند ، اشاره می کند . آنگاه در یاد کرد از دیگر ویژگیهای شعر این دوره ، شعر دوره مشروطیت را آن قدر پر شور ، کوبنده و تندرو می داند که جایی برای کاربرد خیال و تخیل در آن باقی نمی ماند. گرچه معتقد است در برخی از آثار چند تن
از شاعران ، نمونه هایی را از تلاش برای بدست آوردن (( بیان جدید )) به خوبی می توان دید ، اما اساس هنر شاعر در این دوره بر نوآوری در زمینه تخیل قرار ندارد .
شکل و ترکیب شعر در این دوره نیز همان اشکال آشنای سنتی است ولی محل کاربرد آن ها فرق کرده است. تصنیف که فرم عاشقانه و نیز اجتماعی آن در سروده های مردمی دیده می شود وجنبه فولکلوریک دارد ، در این دوره به شکوفایی می رسد و شاعران نخبه ، آن را با نوعی چاشنی اجتماعی در می آمیزند .
شعر دوره مشروطیت به دلیل تحولات جامعه و طبقات گوناگونی که همراه آن عمل می کردند به شدت گوناگون بود . این دوره نخستین دوره ای است که شعر فارسی در یک زمان محدود چندین سبک و سیاق از خود نشان داده است . استاد کدکنی چهار موج عمومی شاعران این دوره را : موج ادبیات سنتی- موج حامیان توده مردم – موج اعتدالی و موج شاعران بی خبر از وقایع جهان ، بخش بندی کرده اند. ملک الشعرای بهار/ ایرج میرزا / ادیب الممالک/ عارف قزوینی/ میرزاده عشقی/ علی اکبر دهخدا / سید اشرف گیلانی / ابوالقاسم لاهوتی / فرخی یزدی / پروین اعتصامی و نیما یوشیج از شاعران عمده دوره مشروطیت قلمداد می شوند . گرچه پروین اعتصامی به دوران کودتا تعلق دارد و تأثیر و چاپ آثار نیما ، پس از جنگ جهانی دوم و فروپاشی رژیم رضا شاه باز می گردد ، اما آنان را نیز می توان از متأخرین شعر مشروطیت به شمار آورد .
جریان های شعر فارسی در دوره فترت که سالهای منتهی به کودتای رضا شاه و پس از آن می شود ، متأثر از وضعیت اجتماعی فرهنگی و سیاسی ، در وضعیتی خاص قرار داشت . بخشی از شاعران این دوره یا کاری با زندگی و سیاست نداشتند [حتی می توان گفت تا حدی در خدمت به تشکیلات و حکومت بودند و آنان را می ستودند ] و بخشی نیز شاعرانی بودند که پیوند خود را با زندگی و سیاست حفظ کرده بودند . شعرِ شاعران گروه اول ، مرکب از غزل ، قصیده ، قطعه ، رباعی و شمع و گل و پروانه و اندرزهای مکرر بود . تعداد این شاعران زیاد و عملکرد شان صفر بود . کار شاعران این گروه ( دستگردی ، افسر ، نادری ، همدانی ، مصباحی ، سرمد و فرات ) در هر حال به دور نگاه داشتن مردم از مسائل اصلی ،آزادی و نعمات زندگی بود در میان این بخش از شاعران که کاری به امور سیاسی نداشتند ، کسانی نیز بودند که دست کم در خدمت سیاست نبودند (صورتگر ، یاسمی ، رعدی) و نوعی اصلاح نسبی را در شعر دنبال می کردند . شعر آنان از نظر فرم و تکنیک محکم تر و شاعرانه تر از آثار دوره مشروطیت بود و در میان آثار آنان می توان اشعاری را نیز یافت که خوب و خواندنی هستند.
در گروه دوم که پیوند خود را با زندگی و سیاست حفظ کردند ، (بهار ، فرخی یزدی ، پروین اعتصامی ، عارف قزوینی ، دهخدا ) کسانی بودند که از سنت شعر فارسی حمایت می کردند ولی بخش دیگری از گروه دوم (عشقی ، ایرج میرزا ، نیما یوشیج ، لاهوتی و....) هوادار اصلاحات در شعر بودند . نیما یوشیج که در سرتاسر این دوره در انزوا مشغول تجربه و تفکر بود ، برخی از اشعار سفید خود را منتشر کرد. این اشعار در آن ایام برای کسی قابل فهم نبود و پس از سقوط رژیم رضا شاه و ظهور مطبوعات آزاد ، نیما کشف شد و متعاقب آن حضور شعر آزاد در نشریات روز به روز گسترده تر شد. پس از شهریور سال 1320 با فروپاشی سانسور و احیای آزادی مطبوعات ، شاهد چاپ آثاری از نیما و کسانی که به راه او می رفتند ، هستیم . استاد شفیعی کدکنی با ذکر نام ناتل خانلری ، اسلامی ندوشن ، گلچین معانی ، شیبانی ، توللی ، جواهری ، نادر پور به عنوان نخستین نسل شاعرانی که پس از شهریور 1320 شمسی به سرودن پرداختند، آنان را نمایندگان جناح شعر اعتدالی می دانند که با انتشار مجله سخن و تأثیری که از ناتل خانلری می گرفتند ، به راه دیگری غیر از راه نیما می رفتند. در مقابل شیبانی و بعدها شاعران جوانی که از فرم و اوزان کهن شعر فارسی بریده بودند ، جناح پیشرو ، خوانده می شدند و نزدیک به نیما حرکت می کرد.
شاعران چه اعتدالی و چه پیشرو در شعر فارسی دو مکتب به وجود آوردند. شاعرانی که دیده بر مسایل اجتماعی دوخته بودند (نیما یوشیج، شاهرودی ، شیبانی ، کسرایی ، ابتهاج و شاملو ) و شاعرانی که به عشق و دل نظر داشتند و یا در برابر طبیعت سر تعظیم فرود می آورند ( توللی ، خانلری ، گلچین ، ندوشن و نادرپور) . نخستین موج شعر نو فارسی که پس از انتشار شعر نیما در صحنه ظاهر شد ، موج رمانتیسم بود که توللی در مقدمه کتاب خود [رها] اصول و قواعد شعر این موج را ، هماهنگی دقیق اوزان و حالات ، تازگی مضامین تشبیهات و استعارات ، بی قیدی گوینده در بکار بردن صنایع بدیعی ، پرهیز از آوردن قافیه ها و ردیف های دشوار ، ایجاد ترکیب های تازه و خوش آهنگ ، استفاده از لغات زنده فراموش شده ، بیان کرد .
در شماره بعد این بحث را پی خواهم گرفت .
پژمان ضیائیان
منتشر شده در روزنامه خبر جنوب 1393.8.15