انقلاب فرهنگی - 23
این امر در جوامعی که به هر دلیل دارای اختصاصات و اندیشه های خاصی هستند ، بیش از دیگر جوامع بروز پیدا می کند . گرچه عوامل مختلفی در پدیدآوری این مباحث نقش دارند اما ، نگرش های فرهنگ سیاسی و فرهنگ دینی در ادوار تاریخ تقابلات فرهنگی را در نقطه اوج خود قرار داده است . رویدادهای مجادلات کلامی در جوامعی که با تغییرات ساختاری از جمله انقلاب روبرو می شوند ، پر شور و پر مخاطب است. کشور ایران نیز در برهه ای از تاریخ ، در چنین جایگاهی قرار گرفت و فرصت آن را یافت تا در پر راز و رمزترین مراحل تاریخی خود ، شنونده ایده ها و افکاری متنوع پیرامون فرهنگ و دسترسی های آن باشد . قصد از اشاراتی کلی که در چند سطر ذکر شد ، پرداختن به تغییراتی بود که همپای انقلاب اسلامی در جامعه چهره نمود و مقبولیت یافت ، که از جمله مهمترین آن تشکیل شورای عالی انقلاب فرهنگی ، جایگاه و مصوبات آن بود . در چند شماره پیشین این مجموعه مقالات با وام گیری از اطلاعات و اظهارنظرهای پژوهشگران و صاحب نظران بیش از هفده سازمان ، نهاد ، بنیاد و مجموعه که از طرف شورای عالی انقلاب فرهنگی ایجاد و برای آنان دستورالعمل های اجرایی صادر گردیده است ، مورد بازخوانی قرار گرفته وطرح موضوع شده است . در ادامه این هدف به یکی دیگر از شوراهای اقماری وابسته به شورای عالی انقلاب فرهنگی می پردازم . این شورا [شورای اسلامی شدن دانشگاه ها] نام دارد . مجموعه ای که در سال هفتاد و شش موجودیت پیدا کرد . پژوهشگر ارجمندی در تحلیل شکل گیری این شورا ، مقدمه ای متقن به نگارش درآورده اند ، ایشان می نویسند : «نهاد دانشگاه در هر جامعه ای سه کارکرد عمده تولید علم ، آموزش متخصص و جامعه پذیری و تربیت فرهنگی – اجتماعی مخاطبین را بر عهده دارد و مشخص است که اصول حاکم بر این سه کارکرد مذکور ، متاثر از مبانی و ارزشهای هر جامعه می باشد . مروری بر نسبت دانشگاه های غرب با مبانی و ارزشهای دنیای غرب مطلب مذکور را تایید می کند . بعد از رسانس که مبانی تفکر مدرن بنیان گذارده شده و گسترش اجتماعی می یابد ، علم جدید متولد گشته و نهاد دانشگاه به معنای جدید و امروزی شکل می گیرد و نهادهای علمی سنتی اروپا با دگرگونی اساسی در حوزه مبانی و روش و موضوع به نهاد امروزی دانشگاه تحول می یابند . پر واضح است که دانشگاه های موجود غرب که بر مبنای اندیشه و فرهنگ مدرن بنیان یافته اند ، فرایند علم ورزی و آموزشی و فرهنگی شان در راستای بسط و توسعه فرهنگ و تمدن مدرن است . فلذا استفاده از مولفه های آن در جامعه ای دیگر که مبانی و ارزشهای متفاوتی را دنبال می کنند ، به تامل و دقت بیشتری نیاز دارد . گذشته از اختلافات اندیشه مدرن با جهان بینی اسلامی ، فرایندی که در علم ورزی نوین انجام پذیرفته انحصار منابع معرفت به تجربه و انکار منابع معرفتی وحی و عقل و شهود می باشد . در حالی که در جهان بینی اسلامی منابع چهارگانه معرفت (عقل ، تجربه ، شهود ، وحی) به صورتی هماهنگ به شناخت عالم و تولید علم می پردازد . با وقوع انقلاب اسلامی ایران ، گرایشی جدی در بدنه جامعه خصوصاً در فضای نخبگان دانشگاهی و حوزوی نسبت به احیای دین در تمام ساحت های زیست بشری ایجاد گردید و متعاقباً اضطرار به قوه عاقله ای برای تولید نرم افزار جهت بسط و تحقیق اصول و ارزشهای دینی در حوزه حکومت و ابعاد مختلف جامعه و همچنین رقابت با مبانی و ارزشهای دنیای مدرن بیش از پیش احساس شد . فاز اول انقلاب فرهنگی هم تلاشی بود که توسط دانشگاهیان مسلمان و انقلابی جهت متحول نمودن دانشگاه ها به سمت دانشگاه مطلوب یعنی مجموعه ای علمی ، آموزشی و فرهنگی که در ذیل مبانی و ارزشهای اسلامی اقدام به علم ورزی ، آموزش و زیست نموده برای پیشبرد انقلاب اسلامی و احیای دین در دنیای جدید اقدام به تولید علم و تربیت متخصص می نماید ، انجام گردید که متاسفانه تداوم نیافت و در فاز دوم جریان انقلاب فرهنگی به برخوردهای مدیریتی با اساتید و دانشجویان تنزل یافت . در دهه هفتاد به دلیل نیاز بیش از پیش کشور به سازندگی و رشد و متعاقباً لزوم اصلاح و بهینه کردن مبانی ، اهداف و کارکردهای دانشگاه های کشور ، با تاکیدات مقام معظم ، ستاد اسلامی شدن دانشگاه ها در وزارت علوم ، تحقیقات و فناوری تشکیل گردید و سپس در سال 76 با تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی به «شورای اسلامی شدن دانشگاه ها و مراکز آموزشی» به عنوان یکی از شوراهای اقماری شورای عالی تغییر و ارتقاء یافت . بحث «وحدت حوزه و دانشگاه» و همچنین «اسلامی شدن دانشگاه ها» و متعاقباً «جنبش نرم افزاری» و «کرسی های نظریه پردازی» را هم می توان ادامه گفتمان انقلاب اسلامی و احیاگری دینی در حوزه اندیشه ورزی و علم و آموزش در نظر گرفت .» آیین نامه شورای اسلامی شدن مراکز آموزشی در جلسه شماره 424 مورخ 13/5/1377 شورای عالی انقلاب فرهنگی مورد تصویب قرار می گیرد .در آیین نامه مربوطه وظایف پیش بینی شده برای شورا چنین ذکر شده است : تدوین و پیشنهاد سیاست های مرتبط با اسلامی شدن دانشگاه ها و مراکز آموزشی به شورای عالی انقلاب فرهنگی / تدوین راهبردهای مناسب برای اسلامی شدن دانشگاه ها و مراکز آموزشی بر مبنای یافته های موجود و پژوهش های نوین / ارائه طراحها و پیش نهادهای اساسی موثر در اسلامی شدن دانشگاه ها و مراکز آموزشی و پژوهشی به شورای عالی انقلاب فرهنگی / نظارت بر اجرای صحیح مصوبات مربوط به اسلامی شدن دانشگاه ها و مراکز آموزشی / ارائه گزارش پیشرفت روند اسلامی شدن دانشگاه ها و مراکز آموزشی حداقل هر ششماه یکبار به شورای عالی انقلاب فرهنگی.
شورای اسلامی شدن دانشگاه ها و مراکز آموزشی در بدو فعالیت خود با ترکیب اعضا (شامل 9 عضو حقوقی و چهار عضو حقیقی) و ماموریت های تعریف شده ، اقدام به تعریف اصول عمومی و اختصاصی دانشگاه های اسلامی نمود و متعاقب آن پنجاه سیاست راهبردی و دویست و شصت و پنج سیاست اجرایی را در ذیل شش مولفه ساختاری دانشگاه ها و مراکز آموزشی (شامل : استاد معلم / دانشجو و دانش آموز / نظام برنامه ریزی فرهنگی / متون و برنامه ریزی درسی / نظام برنامه ریزی آموزشی و پژوهشی / مدیریت) جهت پیشبرد فرایند اسلامی شدن دانشگاه ها و مراکز آموزشی ارائه کرد . شورای اسلامی شدن مراکز آموزشی از بدو شکل گیری دو دوره را تجربه کرده است . دوره اول از سال 76 تا 84 را شامل می شود و دوره دوم از سال 84 آغاز و تاکنون ادامه دارد . در این دو دوره منحصراً در ترکیب اعضای حقیقی تغییراتی روی داده و نفرات جدیدی جایگزین اعضای حقیقی دوره اول شده اند . در شماره آینده مجموعه مقالات انقلاب فرهنگی ، موضوعات مرتبط با شورای اسلامی شدن مراکز آموزشی را دنبال خواهم کرد.
پژمان ضیاییان
منتشر شده در روزنامه خبر جنوب 1394.11.1